امروز هم به معرفی یک سری آداب و رسوم مردم خوب کرمان می پردازم:
آداب و رسوم مردم استان کرمان
استان کرمان، محل سکونت مردمی با عقاید مختلف دینی و مذهبی است که هر کدام از آنها آیین و مراسم خاصی دارند. کرمان، همچنین محل کوچ و زیست ایلات مختلف عشایری است که فرهنگ آنها با فرهنگ شهری اختلاف اساسی دارد. به طور کلی، فرهنگ منطقهٔ کرمان بر بنیاد دو عامل شکل گرفته است. از یک سو شرایط طبیعی و از سوی دیگر تاریخ پرفراز و نشیب این منطقه است که در مجموع به عادت قناعت و صبوری مردم منجر شده است. این همه بدین معناست که فرهنگ استان کرمان از ترکیب جوامع شهری، روستایی و عشایری و همچنین متأثر از جریانات تاریخی و آیین های مذهبی بوده و همین عوامل باعث پیدایش خرده فرهنگ هایی در سطح استان پهناور کرمان شده است.
به این ترتیب، فرهنگ مردم هر منطقه، طی سالیان متمادی با لهجه و طرز تفکر و محیط زندگی مردم آمیخته شده و در نتیجه موجب تفاوت هایی میان مردم مناطق مختلف شده است. نوع پوشش و لباس مردم مناطق مختلف کرمان نیز تحت تأثیر آداب و سنن و شرایط خاص اقلیمی متفاوت است. از جمله مشخصه های مردم کرمان، پای بندی آنها به آداب و رسوم و سنت های ملی و مذهبی است، تا آنجا که برخی از رسوم نظیر جشن سده، تنها در کرمان، هنوز باشکوه برگزار می شود. در کرمان، همچنین مراسمی چون عید نوروز و سنت های وابسته، نظیر چهارشنبه سوری، سیزده بدر، خانه تکانی، تهیهٔ سبزه و … همراه با آداب و رسوم خاصی، مانند پختن سِمِنو، تهیهٔ کُماچ سِهن (سِن) و سایر خوراکی ها به گونه ای با شکوه برگزار می شود. سایر مراسم مانند شب چله، شب شیشه و برخی جشن های ملی و سنتی دیگر نیز مورد توجه و احترام مردم کرمان است.
روحیه و منش مردم کرمان
روحیهٔ مردم کرمان متأثر از فرهنگ این جامعه است. کرمانی ها صبور، قانع، فعال، امین و مهمان نواز هستند. آنها به بزرگ ترها احترام می گذارند و با وجودی که عوامل طبیعی مساعد نیست، تا آنجا که مقدور باشد برای آباد کردن زمین ها و حفر قنوات تلاش می کنند. در کرمان به نسبت جمعیت خود مراسم سوگواری و ارادت به خاندان آل عصمت و طهارت علیهم السلام بیشتر از جاهای دیگر برگزار می شود.
دین و مذهب
اگر چه بیش از ۹۵ درصد مردم استان کرمان مسلمان و شیعه اند، اما ادیان و مذاهب دیگری چون زرتشتی، کلیمی و مسیحی نیز در کنار مسلمانان، زندگی می کنند. به خصوص زرتشتی ها که صاحب محله، مدرسه دخترانه و پسرانه، آتشکده، موزه و گورستان مخصوص اند، مراسمی چون جشن سده را با شکوه برگزار می کنند.
گویش کرمانی
حتماً تا به حال دقت کرده اید که مردم مناطق مختلف ایران، با گویش های مختلف سخن می گویند. این گویش ها معمولاً سابقهٔ طولانی دارند و مردم هر منطقه به خاطر ارتباط کلامی با یکدیگر به راحتی و با علاقه آن را به کار می برند. گویش به گونه ای از زبان گفته می شود که از لحاظ واژگانی، دستوری و آوایی تفاوت هایی با دیگر گویش های محلی دارد. همچنین، گویش از نظر توانایی ایجاد ارتباط، کمتر از زبان رسمی نیست، و احتیاجات اجتماعی مردم یک منطقه را برآورده می کند. ایران از دیرباز، به دلیل وسعت قلمرو، غنای فرهنگی و حضور اقوام مختلف، دارای تنوع گویشی بسیار است. در استان پهناور کرمان نیز این گوناگونی گویش به نحوی چشم گیر مشاهده می شود. البته در چند دههٔ اخیر، با توجه به نقش رسانه ها در ترویج زبان رسمی، به مرور گویش ها رو به فراموشی می روند. با این وجود، هنوز تفاوت های گویشی میان شهرهای مختلف به چشم می خورد. ضرب المثل های هر منطقه، از نظر گویشی عموماً غنی هستند. حتی مردمی که کمتر از گویش محلی استفاده می کنند، موقع کاربرد ضرب المثل، از گویش محلی استفاده می کنند.
اگر گربه برابر انسان دست و صورتش را بلیسد نحس است.
اگر کف دست انسان بخارد پول گیرش می آید.
اگر در فنجان چای یک پر چای روی فنجان آمد مهمان می رسد.
آب خوردن از کوزهٔ شکسته یا لیوان شکسته خوب نیست.
موقع طبخ سمنو اگر چشم ناپاک به دیگ بیفتد سمنو خراب می شود.
شب ششم زائو که به شب شیشه معروف است، شیشه ای را بالای بام می گذارد. عده ای هم از بستگان زائو دراتاق جمع می شوند و تا صبح شب زنده داری می کنند تا از آمدن آل و شیشه و غیره جلوگیری کنند.
فرهنگ زرتشتی
یکی از اقلیت های مورد احترام کرمانی ها، مردم زرتشتی ساکن در این دیارند. وجود همین اقلیت دینی در کرمان، باعث ماندگاری سنت ها و آیین های زرتشتی در این منطقه شده است. آیین هایی مثل جشن سده، جشن مهرگان، لباس سبز پوشیدن در مراسم عقد و… از جملهٔ آنهاست. آتشکدهٔ مقدس و زیارتگاه پیر سبز در منطقه حکایت از وابستگی آنها به آیین های مذهبی خویش است.
لباس عشایر
در جامعهٔ شهری کرمان، به دلیل غلبهٔ زندگی شهری و نفوذ رسانه ها مردم از نظر پوشش، تقریباً یکسان می پوشند. اما در جامعهٔ عشایری این تفاوت ها هنوز به چشم می آید. زنان ایل آسیاب بر، لباس گشاد تا سر زانو و روسری به نام « شیلک » دارند که با سکه تزیین شده است. مردان شلوار گشاد و مشکی و پیراهن سفید می پوشند. زنان ایل افشار، از جمله طایفهٔ قاسم اولادی، لباس های بلند می پوشند؛ دور سر دستمال می بندند و روی آن چارقد می گذارند. در ایل بُچاقچی، زنان دامن چین دار، چارقد، دستمال و عمامه؛ اما مردان، شال و قبا و گیوهٔ ملکی دارند.
جشن سده یا آیین سده سوزی
جشن سده از قدیمی ترین جشن های ایرانیان است که هنوز برگزاری آن در میان مردم کرمان به ویژه زرتشتی ها رایج و طرفداران زیادی دارد. مراسم این جشن غروب روز دهم بهمن هر سال، هنگامی که هزاران نفر به تماشا آمده اند برگزار می شود. مراسم با برپایی آیین نیایش توسط موبدان زرتشتی در محل باغچهٔ بُداغ آباد آغاز می شود؛ سپس با تشریفات ویژه ای از محل باغچه خارج می شوند، و در محوطهٔ باز مقابل باغچه، با آتش زدن خرمن بزرگی از هیزم، در حالی که هزاران نفر از مردم کرمان، برای تماشا آمده اند، آیین سده سوزی را به جا می آورند.
دربارهٔ دلیل پیدایش این جشن، نظرات مختلفی بیان شده است. گروهی معتقدند دهم بهمن ماه به تقویم کهن، صد روز از فصل سرما گذشته یا پنجاه شب و پنجاه روز به نوروز باقی مانده است، و چون فصل کشت وکار به زودی فرا می رسد زمین باید با آتش سده گرم شود. برخی نیز دلایل افسانه ای عنوان می کنند. این عده با اشاره به داستان ضحاک مار دوش می گویند، در این روز فریدون بر ضحاک پیروز شده و این جشن از یادگارهای آن دوره است. بعضی نیز آن را صرفاً یک جشن دهقانی و چوپانی می دانند؛ برای مثال، هنوز در بین چادرنشینان بافت و سیرجان آیی سده سوزی چوپانی برگزار می شود.
زیارت پنج تن این مراسم همه ساله از آغاز سال نو به مدت سه روز در اطراف آرامگاه یا زیارتگاه پنج تن در مِهناباد رودبار برگزار می شود و همزمان با آن، بزرگ ترین بازار سالانهٔ منطقهٔ نیز تشکیل می شود. از حدود دهم اسفند ماه دکان داران عنبرآبادی و سپس رودباری و محلی به مهناباد آمده چادر می زنند و برپایی بازار را تدارک می بیند. آن گاه جمعیت بی شماری از تمامی ده نشینان و عشایر ساکن منطقهٔ جیرفت و مناطق مجاور آن به مهناباد وارد شده و با برپایی چادر در زیر درختان و قربانی کردن گوسفند و فراهم ساختن سور و سات به شادی و تفریح می پردازند. در این هنگام، مهناباد به صورت بازار سالیانه برای مردمی در می آید که از ساردوئیه تا منوجان و از فاریاب تا دلگان بلوچستان برای شرکت در بزرگ ترین اجتماع روستایی عشایری منطقه گرد می آیند.
مراسم سوگواری
مراسم سوگواری در میان عشایر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با شکوه و سوز و گداز برگزار می شود. وقتی شخصی از مردم ایل جبال بارز فوت کند، ایل یکپارچه در ماتم و عزا فرو می رود. ابتدا همهٔ مردم ایل جمع می شوند و در مراسم غسل و دفن متوفی شرکت می کنند. آنها پس از صرف ناهار احسان، به خانه های خود بر می گردند. اولین پنج شنبه ای که فرا می رسد، مرد و زن جمع شده به گورستان می روند و پس از خواندن فاتحه بر می گردند. از آن پس، هر روز عده ای از نزدیکان و آشنایان ساکن در جاهای دیگر برای تسلیت گفتن به منزل متوفی می روند. این رسم در ناحیهٔ گاوگان تا یک سال طول می کشد.
نمونۀ بازی های محلی:
سرگریزکودر این بازی، یکی از بچه ها به عنوان رئیس انتخاب می شود. بچهٔ دیگری سر خود را روی دامن او می گذارد. رئیس چشم های او را محکم می بندد. سایر بچه ها هر یک در گوشه ای پنهان می شوند. پس از آنکه بچه سر بر داشت؛ رئیس می خواند:
سر ور داشت و سر ور داشت
هر جا هستی قایم باش!
در این مرحله، رئیس یک یک بچه ها را نام می برد. هر بچه ای که اسمش گفته می شود باید دست بزند یا صدایی از خود در آورد. بچه ای که روی چشم اش بسته شده باید حدس بزند که هر کدام از بچه ها کجا پنهان شده اند. با این ترتیب؛ بازی ادامه می یابد تا زمانی که او بتواند همهٔ بچه های دیگر را پیدا کند.
حححی