خرافه های رایج در ایران و تاثیر خرافات بر سلامت روح
خرافات یک مسئله عمده در سطح جهان است و در زندگی اجتماعی افراد جوامع مختلف تاثیرگذار بوده اما طبق آیات و روایات در این گونه موارد باید به عقل رجوع کرد بر حسب عقلانیت معیارهای تشخیص مسائل را مشخص کرد.
خرافات چیست:
خرافات بهعنوان مرهمی در برابر ناامنیهای افراد در زندگی رواج یافته است و درواقع، نوعی تلاش ناگزیر برای نفوذ در آینده است تا در مسیر وقایع و حوادث برای خوشایندسازی در امور تأثیر بگذارد. در بینش مارکس نیز تمام مسائلی که صبغۀ متافیزیکی و ماوراءالطبیعی داشته باشند ازجمله خرافات ذیل ایدئولوژی طبقهبندی میشوند و فرد تمامی آنها را صورت وارونهای از حقیقت میداند که در شرایط اجتماعی برساخته میشوند و بنیادی حقیقی ندارند.
واژة خرافات، جمع خرافه، در اصل به معناي سخن بیهوده، باطل و افسانه اي و اسطوره اي است و در تداول عمومی به عمل یا اعتقادات ناشی از نادانی، جهل،ترس از ناشناخته ها، اعتقاد به جادو و بخت یا درك نادرست علت و معلولها اطلاق می شود.
علل خرافات:
خرافه، خود به معنای چیزی است که واقعیت ندارد و ساختۀ ذهن و فکر انسان است که پس از پیدایش به آن اهمیت میدهد و برای آن در زندگی خود قدرت تأثیرگذاری قائل میشود؛ در صورتی که هیچگونه تأثیری در زندگی و حقایق هستی ندارد؛ نظیر فالگیری، سحر و جادو، سعد و نحس برخی از اماکن و امثال آن
“والتر بجت” معتقد است كه خرافات گاه در نتيجه يك تصادف محض، اقبال را نصيب خود كرده اند. به عنوان مثال هيئتي كه به طور تصادفي در زير يك درخت تصميم گرفته بود مأموريتي بپذيرد در كار خود موفق مي شود، بنابراين از آن پس اين درخت خوش شگون و مقدس ناميده مي شود. اما اگر عكس اين قضيه رخ دهد و انجام آن مأموريت با شكست مواجه شود آن درخت نحس شناخته مي شود.
ریشه خرافات:
بی سوادي و محرومیت اکثریت خلق و بیکاري دستۀبزرگی از طبقۀروشنفکر جامعۀدر طی این دوره آنان را ناگزیر کرده بود که براي امرار معاش از زودباوري مردم به نفع خود استفاده کنند؛ فالگویان، ستاره شناسان، کیمیاگران ورمالان یک گروه مخصوص به خود را تشکیل داده بودند و عده زیادي مشتري داشتند .این افراد با جهت دهی به جریان فکري جامعه اندیشه هاي خرافی مردم را در جهت منافع هیئت حاکم وقت رهبري می کردند و به طور محسوس به عوام الناس مردم بی سواد زود باور حکومت و فرمانروایی می کردند. در چنین شرایط اجتماعی حاکمیت جامعه به دست نیروهاي مرموز و نامرئی و افسانه اي می افتد .هم بروز آفات کشاورزي و بلایاي طبیعی و هم حاکمیت سیاسی افرادي چون محمود غزنوي بر اساس تقدیر و قضا تلقی میشود ومناسبات اجتماعی نیزدر این جامعه معمولاً بر اساس تقدیر و بخت و قضا شکل میگیرد .به همین دلیل، نجوم و خرافات گسترش می یابد و به عنوان حربه اي که مشکل فکر کردن و تحلیل عقلانی امور را از روي دوش افراد بر میدارد، مورداستفاده قرار می گیرد.
این اساس رهبران فکري و شرایط حاکم بر جامعه در رسوخ باورهاي خرافی نقش اساسی داشته اند.اما در کنار این عوامل، آنچه که باعث شده باورهاي خرافی پس از گذشت قرنها از شکل گیري آن همچنان پا برجا بمانند و در جوامع پیشرفتۀ امروزي نیز همچنان مورد توجه و اعتقاد عموم افراد جامعه واقع شوند، نهادینه شدن آنها در نفس و ذهن بشر است .بنابراین منشأ خرافه پرستی نفس و ذهن بشر به شمار می آید، نفس در مواجه با طبیعت اوضاع آن را به موجب استعداد خود در می یابد و از تغییرات و تأثیرآن متأثر می گردد و به تعبیر تأثیرات خود بر می خیزد .از این رو کیفیت و درجۀ روحیات هر قومی طرز و شکل خرافات آن قوم را معین می دارد
خرافه های رایج در ایران
۱٫ شانس و اقبال
شانس و اقبال در حقیقت عنوان موهومی است که از مغز کسانی تراوش می کند که علل حوادث را نمی دانند لذا ناچار می شوند برای راضی ساختن وجدان خود آنها را به دست یک سلسله عوامل نامرئی و خرافی بسپارند، مثلًا قهرمانی که در بازیهای ورزشی دچار شکست می شود برای جبران ضعف خود می گوید شانس و اقبال حریف، بلند بود که پیروزی نصیب او گردید و من تیره بخت و بداقبال بودم که با شکست روبرو شدم.
۲٫ رمّالی
یکی از باورهای غلط برخی از مردم عقیده به رمال است که موجب سودجویی گروهی شیاد شده است با نام های عوام فریبانه دعانویس و.. . که گاهی صدها هزار تومان از گرفتاران اخاذی می کنند آنها برای افراد گرفتار و دردمند به غلط روزنه امید ایجاد می کنند و مردم گاهی به اشتباه فکر می کنند آنها نقشی در رفع مشکلات جامعه دارند. زنی می گفت بخت مرا بسته بودند چند سال پیش یک رمالی باز کرد. زن دیگری می گفت هر مشکلی که داشته باشید این رمال ها حل می کنند خواهرم با شوهرش اختلاف داشت رمّال به او گفت اگر تا چهل روز سرمه ی مرمر به چشمانت بکشی، شوهرت با پای خودش به دنبالت می آید او این کار را کرد و نتیجه خوبی گرفت.
۳٫ آداب خرافی عقد و عروسی
از عقاید خرافی رایج در ایران این است که باید در مراسم عقد شرایط زیر وجود داشته باشد:
۱٫ زن هایی که حاضر می شوند باید سفید بخت باشند.
۲٫ دو شمع یکی برای عروس و دیگری برای داماد.
۳٫ آینه باشد و عروس در هنگام عقد به آینه نگاه کند.
۴٫ در لباس گره نباشد و عروس بند لباس خود را باز کند تا گره در کارش نخورد.
۵٫ اشیاء سرسفره عقد باید امور زیر باشند:
قرآن- جانماز- شربت و نان سنگک بزرگ- خوانچه اسفند- نان و پنیر و سبزی- کلّه قند که به هنگام عقد بر سر عروس بسایند- میوه و شیرینی- دو تخم مرغ یکی برای عروس و دیگری برای داماد برای بچه دار شدن- برای بستن زبان مادر شوهر و خواهرشوهر یک نفر بالای عروس با نخ هفت رنگ زبان مادر شوهر و خواهر شوهر را می دوزد- یک قفل را باز و بسته می کنند و بعد از خطبه آن را قفل می کنند تا شب عروسی نباید کسی آن را باز کند برای اینکه تا زمان عروسی داماد با زن دیگر آشنا نشود- پس از مراسم عقد آب بر سر عروس می ریزند و شمع را عروس خاموش می کند.
برخی معتقدند اگر در مراسم عروسی حلقه ازدواج از انگشت بیفتد، نحس است و فقط عاقد یا کسی که قرارداد عقد را ثبت می کند باید آن را از روی زمین بردارد در غیر این صورت عروس و داماد زندگی خوشی نخواهند داشت.
برخی معقتدند اگر زن حلقه ازدواجش را گم کند زناشویی آنها «بد» خواهد شد و برای آن که این حادثه روی ندهد باید شوهر بلافاصله حلقه دیگری برای او بخرد و با دست خود آن را به انگشت زنش کند!
برخی معقتدند که اگر دختری را پس از انجام مراسم عقد بر سر جای عروس خانم بنشانند بخت اش باز می شود و به زودی شوهر می کند.
برخی معتقدند اگر عروس کوچکترین نقشی در تهیه کیک داشته باشد بسیار بد است و اصولًا نباید قبل از مراسم جشن از آن بچشد زیرا خیلی زود مهر و محبت شوهر را از دست خواهد داد.
این مراسم که عروس و داماد باید با هم کیک عروسی را ببرند، مبین آن است که آن دو مایلند در هر چیزی میان خود سهیم باشند و خرافه اخطار می کند اگر داماد بخواهد این کار را به تنهایی انجام دهد آن دو صاحب فرزند نخواهند شد!
اهل خرافه معتقدند نباید تعارف قطعه ای از کیک عروسی را رد کرد و باید حتماً از آن خورد و به عروس توصیه می شود تکه ای از آن را برای خود نگاه دارد زیرا زن بدین وسیله مطمئن می شود که شوهرش به او وفادار خواهد ماند.
در مراسم ازدواج نیز خرافاتی وجود دارد. مانند «گربه را دم حجله باید کشت» و چشم و هم چشمی های غیر عقلانی در مراسم خرید عقد و وسایل و.. . و یا اعمال غیر منطقی که جنبه دینی نیز دارند، مانند ولیمه دادن که گاه همراه با قرض گرفتن از دیگران و زحمت و مشقت فراوان و حتی با کسب حرام همراه می شود.
برخی از زنان برای آن که شوهرشان به فکر دیگران نیفتد. و محبتش زیاد شود دعا می گیرند یا برای حل مشکلاتشان که باید با تدبیر و منطق و مشورت حل شود به فالگیر و رمال و.. . متوسل می شوند.
۴٫ عدد سیزده
عدد سیزه نزد بسیاری از ملتها نحس است.
ریشه نحوست عدد سیزده این است که یونانیان قدیم عقیده داشتند خدایان دوازده تا هستند و کارهای مردم را انجام می دهند، ناگهان خدای سیزدهمی بوجود آمد و یکی از خدایان را کشت و نظام امور را بر هم زد از این رو ملت یونان عدد سیزده را نحس می دانستند.
نحوست عدد ۱۳ با کشورگشایی اسکندر به بسیاری از ممالک و جوامع بشری سرایت کرد.
۵٫ سیزده بدر
مراسم خرافی سیزده بدر به اصحاب رس که در قرآن به آن اشاره شده است بر می گردد. که دوازده شهر داشته اند: و در هر شهری بتی داشتند و درختان صنوبر را پرستش می کردند. صنوبر منبع درآمد خوبی برای آنها بود در اول هر سال به ۱۲ شهر می رفتند و مراسم به پا می کردند روز سیزده همه به بیابانی می رفتند و مراسم سیزده و جشن و پایکوبی را در آن جا برگزار می کردند.
۶٫ خوابنامه های خرافی
گاهی خوابنامه هایی با نامهایی چون خادم باشی، شیخ احمد، و… منتشر می شود که با تحریک دشمنان اسلام و به دست افراد مرموزی پخش می شود،[۳] برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان. آیةاللّه مکارم در سر درس خارج فقه مورخ ۲۹ رجب ۱۴۱۷ می فرمودند:
از اول طلبگی این خوابنامه ها را می دیدم و می دانم که وجود خارجی ندارد و دست های اجانب در کار است برای تضعیف عقاید و باورهای مردم.
در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:
۱٫ روزی امام رضا علیه السلام به خواب یکی از روحانیون آمد و فرمود به زنها بگو با صورت آرایش کرده و جوراب نازک وارد حرم نشوید هر کس این نوشته را بخواند و بر روی یکی از کتابهای حرم یا مساجد بنویسد بعد از هفت شب امام رضا علیه السلام به خوابش می آید و حاجاتش را برآورده می سازد.
۲٫ شبی حضرت علی علیه السلام به خواب یکی از روحانیون می آید و می فرماید: به زنان بگو با جوراب نازک و آرایش وارد حرم نشوید هر کس این نوشته را بخواند باید سه بار در کتب حرم بنویسد تا حاجتش برآورده شود.
۳٫ از شهر مدینه حاج شیخ احمد این وصیت نامه را فرستاده است در آن نوشته شده است که در شب جمعه من در مدینه قرآن تلاوت می کردم که به خواب رفتم دیدم که نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تشریف آوردند و فرمودند که دراین هفته شصت هزار نفر مرده است از آنها یک نفر هم ایمان نداشتند خیلی دوران بدی آمده است. زن ها حجاب اسلامی را رعایت نمی کنند سرمایه داران به مستعضعفان کمک نمی کنند فرزندان به حرف پدر و مادرشان گوش نمی دهند سرمایه داران به حج نمی روند، و زکات نمی دهند شما ای شیخ احمد به مردم دنیا اعلام کنید که نیکوکار و پرهیزکار باشند چون که قیامت نزدیک است در آسمان یک ستاره ظاهر خواهد شد و بعد از آن دروازه توبه بر روی شما بسته می شود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است هرکس این وصیت نامه را بخواند و یا آن را چاپ کرده از جایی به جای دیگر برساند در روز قیامت من به شفاعت آن شخص می آیم و خداوند به خانواده او راه بهشت رانشان می دهد و باز فرموده اند کسی که این وصیت نامه را تقسیم نکند خداوند او را از رحمت خود محروم می کند و هر کس که این وصیت نامه را نقل نکرده و به دیگران نرساند خداوند او را از رحمت خود محروم می کند و هرکس که این وصیت نامه را نقل کرده و به دیگران برساند خداوند او را از رحمت خود بهره مند و سعادتمند می گرداند کسی که بدهکار باشد این برگه را چاپ کرده و به دیگران برساند انشاءالله بدهکاریش تمام می شود حاجتمند به مرادش می رسد شیخ احمد گفته است اگر این گفته دروغ باشد خداوند مرا لعنت کند.
۴٫ من دختری هستم اهل خوزستان که پزشکان از معالجه من ناامید شده بودند. یک شب حضرت علی علیه السلام را در خواب دیدم که چند قطره آب در گلویم ریخت و من شفا گرفتم. ایشان از من خواست که این نامه را ۲۵ بار بنویسم و پخش کنم. اولین نامه دست کارمندی افتاد که اعتقادی به این حرفها نداشت؛ او همسرش را از دست داد. دومین نامه به پیرمردی رسید که بعد از ۲۵ روز، ۲۵ میلیون تومان به دست آورد، اما چون این نامه را پخش نکرد، پسر جوانش را از دست داد. این نامه را بنویسید و پخش کنید، حتماً حاجتتان را می گیرید.
۷٫ دعانویسی
بازار دعانویس های هوس باز گرم است و مشتریان عوام و ساده لوح اعمّ از غنی و فقیر باتمام احترام و اشتیاق و امیدواری گرد دعانویس ها و «فال بین» ها و «کف بین» ها، جمع می شوند و هرچه در بساط دارند، دو دوستی تقدیم آن حقّه بازهای مکار می کنند. به امید اینکه گره از کار این بیچارگان بگشایند. غافل از اینکه آن نیرنگبازان، خود شیطانهایی هستند که خلق الله رادست انداخته اند و پول مردم ناآگاه را با لطایف الحیل از دستشان می ربایند.
تأسف بارتر اینکه گاهی در برخی روستاها و شهرها، با وجود پزشک، دارو، درمان، بیمارستان و درمانگاه، مردم عوام خرافه پرست، خیلی از بیماران جسمی را نزد دعانویسهامی برند! و هر چه هم به آنها گفته شود که آخر رماتیسم مفاصل، ذات الرّیه، لوزه گلو، کم خونی، اسهال خونی، سردرد و.. . چه ربطی به دعانویسی و رمّالی دارد؟ تأثیری ندارد. این از بدبختیهای بسیاری از مردم عوام و بی خبری از علم و تعالیم الهی اسلام است که در اثر دوری از دانش و دین و به خاطر ندیدن حقیقت، ره افسانه زده اند و دستخوش خیالات خرافی و موهومات خود شده اند.
البته آن چه گفته شد به معنی انکار تاثیر دعاهای مأثور از پیشوایان معصوم علیهم السلام نیست زیرا اذکار و ادعیه شرعی در صورت وجود شرایط و مصلحت، در پاره ای امور مؤثر است و منافاتی ندارد که به دکتر مراجعه کند. از دیدگاه موحدان، در عالم وجود، هیچ موثری جز خدای متعال نیست. حتی تشخیص درست مرض توسط پزشک و تأثیر داروها نیز از جانب خداست.
سخن ما در مورد شیادانی است که گاه با فریب مردم به انباشتن اموال خود می پردازند.
شاید یکی از علل پایبندی عوام به این گونه خرافات، وجهه و رنگ دینی دادن به خرافات توسط افرادی شرور است؛ چرا که از یک طرف مردم به دین عشق می ورزند از طرف دیگر از تعالیم و احکام راستین اصیل اسلام بی خبرند. در این آشفته بازار عشق و جهل مردم، رمّالها و دعانویس ها و کف بینها به کارهای خلاف شرع خود رنگ مذهبی می دهند.
۸٫ طلسم
یکی از باورهایی که در برخی از مردم است باور به طلسم است.
در این راستا سودجویانی همیشه بوده و هستند که به بهانه طلسم گشایی با وعده ها و ادعاهای دروغین مردم را فریب می دهند. آنان با ضریب هوشی و توانایی برقراری ارتباط بالا و داشتن تجربه در قیافه شناسی به سادگی می توانند مردم را متقاعد کنند که قدرت ماوراء الطبیعه دارند و با عوامل دیگر در ارتباط هستند. آن وقت به راحتی از آنها کلاهبرداری می کنند. آنان با دعانویسی، ساختن خرمهره، پوست آهو، مهره مار و ترسیم بعضی از اعداد و حروف و کلمات روی کاغذ این کار را انجام می دهند.
طلسم عمل خارق العاده ای است که با کمک آن، امور عجیب و غریب پدید می آورند.
نوشته ای که شامل اشکال و دعاها که توسط آن عملی خارق العاده انجام می دهند.بعضی از اهل لغت گفته اند طلسم قطعه ی فلزی است که بر روی آن نقشهای خاصی برای حوائج معین رسم می کنند.
چند نکته درباره طلسم
۱٫ احتمال اینکه کسی با طلسم مانع کار کسی شود وجود دارد ولی این احتمال بسیار ضعیف بوده و در بسیاری از موارد خرافه و پوچ است.
۲٫ اعتقاد به طلسم موجب ایجاد پیشینه ی ذهنی نسبت به برنامه ی خود می شود و در نتیجه به گونه ای عمل خواهد کرد که منجر به عدم موفقیت می گردد.
۳٫ از آنجا که مدعیان طلسم گشایی دارای تحصیلات و مدرک رسمی نیستند و راهی برای صحت ادعایشان نیست مدعیان دروغین زیادی دارد.
۴٫ انسان باید با تعقل و تدبیر شخصی و مشورت با خردمندان، به شناسایی ضعفهای خود و راههای برطرف کردن آنها بپردازد، نه اینکه به دنبال موهوم گرایی باشد.
۵٫ بر فرض که طلسمی باشد برای گشودن آن، راههای زیر پیشنهاد می گردد:
– استعاذه به خداوند و خواندن سوره های ناس و فلق.
– خواندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ یونس.
– دعا و تضرع به درگاه خداوند.
– خواندن دعاهای مفاتیح الجنان با تعویذ بطلان سحر.
– دادن صدقه.
۹٫ قمر در عقرب
یکی از باورهایی که در جامعه کم و بیش وجود دارد موضوع قمر در عقرب است که از برخی از روایات هم استفاده می شود. ولی یک عدّه روایات داریم که شدیداً اینها را نفی می کند وقتی حضرت علی علیه السلام خواستند به جنگ نهروان بروند اشعث ابن قیس کندی آمد و عرض کرد حرکت نکنید برای این که اوضاع کواکب دلالت می کند که اگر شما در این ساعت حرکت کنید و بروید در جنگ شکست می خورید و همه تان کشته می شوید علی علیه السلام به شدت به او حمله کرد و فرمود: هر کس که حرف های تو را باور کند باید خدا و قرآن را تکذیب کند ما وظیفه داریم در کارها به خدا توکل و اعتماد کنیم و بعد فرمود:
سیروا علی اسم اللّه
به نام خدا حرکت کنید و به حرف های این ها ترتیب اثر ندهید رفتند و پیروز هم شدند و می دانیم که در هیچ جنگی لشکریان علی علیه السلام به این سرعت پیروز نشدند. که غیر از هشت، نه نفر از خوارج بقیه همه تارومار شدند. روایات زیادی در نهی از ترتیب اثر دادن به این امور داریم که از آنها انسان این طور می فهمد نحوست ایام و اوضاع کواکب یا اساساً در زندگی انسان اثر ندارد یا اگر هم اثری داشته باشد با توکل به خدا و صدقه دادن اثر این ها از بین می رود.
سه و پنج و سیزده با شانزده
بیست و یک با بیست چهار و بیست پنج
هفت روز نحس باشد در مهی
زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج
۱۰٫ علامت
یکی از سنت های نادرست در عزاداری سالار شهیدان، بلند کردن عَلَم سنگین و بی خاصیت است که در هیئت ها و دسته های مذهبی به کار گرفته می شود این ابزار پس از ارتباط ایران بااروپایی ها در عصر قاجار از آیین های مذهبی مسیحیت اقتباس شده استکه نه خردمندانه است و نه در قرآن و روایات به آن توصیه شده است.
۱۱٫ بخت خوب و بد
گاه جریان ها به نفع بعضی افراد به گونه ای تمام می شود که برای دیگری آن گونه نیست مثلًا کاسبی هر معامله ای می کند به سودش تمام می شود هر جنسی می خرد قیمت آن جنس بالا می رود هر کالایی می فروشد با منفعت و بدون ضرر است همه می گویند او آدم خوش شانسی است. اما جریان امور برای بعضی افراد برعکس است به هر دری می زند بسته است و در هیچ کاری موفق نمی شود اکنون این سؤال پیش می آید که آیا واقعاً بخت و شانس وجود دارد؟ از آن جا که معیار واقعی بودن و یا واهی بودن اندیشه و عقیده ای، عقل و وجدان آدمی است قبل از هر چیز میزان ارزش چنین عقیده ای را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار می دهیم و سپس آن را از دیدگاه قرآن بررسی می کنیم.
در جهان طبیعت هر حادثه ای علتی دارد و در اثر همین ادراک است که مفهوم چرا برای ذهن انسان پیدا می شود مفهوم چرا همان سئوالی است که ذهن از علت اشیاء می کند. اگر ذهن این قانون را نپذیرفته بود که هر حادثه ای علتی دارد مفهوم چرا برای ذهن مورد نداشت و نمی شود چیزی بدون علت باشد. اعتقاد به بخت و اقبال یا تصادف و اتفاق فقط از جهل به علت حاصل می شود و قضای الهی به هیچ حادثه ای مستقیماً و بلاواسطه تعلق نمی گیرد بلکه هر حادثه ای را تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاد می کند و انسان که نمی تواند در برابر علل حوادث بی تفاوت بماند و باید برای هر حادثه ای علتی بجوید اگر موحد و خداپرست باشد علل حوادث را به ذات پاک او که طبق حکمتش همه چیز را روی حساب انجام می دهد باز می گرداند وگرنه یک سلسله علل خرافی و موهوم بی اساس برای آن ها می تراشد یکی از آنها بخت و شانس است.
اسلام اقبال و ادبار انسان را در پرتو فعالیت های مثبت و منفی قرار داده است در منطق قرآن اگر شومی و بدبختی وجود داشته سرچشمه آن خود اعمال انسان است. قرآن می فرماید:
لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی
برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست.
اگر بشر اندکی واقع بین باشد روابط علّی و معلولی حوادث و قضایای عالم را درک می کند، می فهمد که مسأله شانس و بخت یک خیال است و عقل آن را به رسمیت نمی شناسد. کسی ذاتاً خوشبخت یا بدبخت نیست. گلیم بخت هیچکس نه چنان سفید بافته شده که قابل سیاه شدن نباشد و نه چنان سیاه که قابل سفید شدن نباشد، گلیم بخت هر کس همان صفحه روح و آیینه ی قلب خود اوست این صفحه هم قابل سفید شدن است و هم قابل سیاه شدن، علم و معرفت، ایمان و تقوا، اعتماد به نفس، مداومت بر عمل صالح، هم نشینی با نیکان این صفحه را سفید می کند و جهل، خرافات، تعصبات و فسق و فجور و مصاحبت با ناصالحان آن را سیاه و تاریک می سازد.
تحقیقات جدید نشان می دهد که افراد «خوش شانس» متولد نمی شوند بلکه خود در مسیر زندگی اقبالشان را بهبود می بخشند.
به گفته دکتر «ریچارد وایزمن» از این دانشگاه، افراد خوش اقبال در زندگی خود از چهار اصل استفاده می کنند:
اولین اصل خوش اقبالی عبارت است از: به حداکثر رساندن تعداد فرصتهایی که در زندگی برای افراد پیش می آید.
این افراد در زندگی خویش همواره پذیرای موقعیتهای جدید هستند و علاوه بر ایجاد موقعیتهای جدید برای خود، متوجه فرصتهای جدیدی که برایشان پیش می آید نیز می شوند.
دومین اصل این است که افراد خوش اقبال با تکیه بر الهامات درونی و حدسیات خود تصمیمات مؤثری می گیرند و سعی می کنند تا در هنگام تصمیم گیری در یک موضوع، ذهن خود را از موضوعهای دیگر پاک کنند.
به عنوان سومین اصل، افراد خوش اقبال همواره در زندگی خود انتظار خوش اقبالی دارند و این انتظار، به آنها کمک می کند که در هنگام مواجهه با شکستها و مشکلات بیشتر پافشاری کنند و در روابط خود با دیگران موفق باشند.
به گفته دکتر «وایزمن»، چهارمین و آخرین اصل خوش اقبالی این است که افراد خوش اقبال می توانند اقبال بد را به خوش اقبالی تبدیل کنند.
این افراد با استفاده از روشهای مختلف روانشناسی بر موقعیتهای نامناسب زندگی خود چیره می شوند و آنها را به میل خود تغییر می دهند.
۱۲٫ در اول صبح وقتی از تختخواب فرود آمدید اگر ابتدا پای چپ را زمین گذاردید تولید بدبختی خواهد کرد.
۱۳٫ اگر شبها سگ در خانه زوزه کشید یکی از اهالی آن خانه خواهد مرد.
۱۴٫ اگر گربه سیاهی در خانه پیدا شد عاقبت شومی را منتظر باشد.
۱۵٫ اگر جغدی روی خانه نشست دلیل بر ویرانی آن خانه است.
۱۶٫ مراسم چهارشنبه سوری، و گفتن سرخی تو از من زردی من از تو.
۱۷٫ شمع روشن کردن در زیارت گاه ها.
۱۸٫ اگر کسی خوراک خوشبو بپزد باید کمی به زن حامله بدهد وگرنه چشم بچه اش زاغ می شود.
۱۹٫ سفره هفت سین به هنگام تحویل سال بعضی بر این باورند اگر کسی در زمان تحویل سال کنار سفره هفت سین نباشد از وطن آواره خواهد شد.
۲۰٫ بعضی از مردم برای دوری از جن زدگی دانه های خاصی را به گردن آویزان می کنند و یا سوزن و سنجاق و چاقو همراه می برند.
۲۱٫ پناه بردن به رمل و جفر.
۲۲٫ فال زدن یکی از خرافه های ریشه دار اجتماعی است که از قدمت دیرین تاریخی برخوردار است.
۲۳٫ جادو کردن برای بستن زبان کسی یاایجاد جدایی بین زن و شوهرو.. .
۲۴٫ جلوگیری از شرکت زنان بیوه در مجلس عقد دختران جوان برای خوشبختی دختران.
۲۵٫ بستن نعل اسب به عقب ماشین به عنوان حافظ و نگهبان.
۲۶٫ قربانی کردن و خون آن را بر روی دیوار خانه و مسجد ریختن.
۲۷٫ برای پیشگویی، طلسم شکنی، جادوگری، احضار روح و.. . پناه بردن به فال قهوه و فال نخود.
۲۸٫ قفل بستن در برخی از مراکز مقدسه
۲۹٫ اعتقاد به اینکه شکستن آئینه شگون ندارد.
۳۰٫ آب نبات یا شیر روی قبر ریختن برای رفع فشار قبر.
۳۱٫ انداختن تخم مرغ جلو مسافری که از سفر بازگشته.
۳۲٫ اسفند دود کردن و گرداندن دور سر افراد. آویزان کردن اسفند در اتومبیل یا خانه برای چشم زخم نخ بستن به امام زاده ها، درخت های کهن.
۳۳٫ در برخی از مناطق «بشاگرد بندر عباس» عقیده دارند پس از تولد نوزاد از ۶ تا ۱۴ شب زن های دِه یا طایفه در کنار بستر زائو جمع شده و به نوبت تا صبح آواز می خوانند تا جن در زمان ناپاکی زن زائو به او حمله نکند و به زائو یا نوزاد آسیب نرساند.
۳۴٫ برخی از اقوام بلوچ مراسم عروسی یا زفاف را در روزهای زوج انتخاب می کنند و روز سه شنبه رانحس می دانند.
۳۵٫ مردم بلوچ غالباً فرزندانی که در یکی از روزهای هفته به دنیا می آیند نام روز هفته را برای آنان می گذارند مثلًا شنبه، جمعه ولی، سه شنبه را هیچگاه برای اسم انتخاب نمی کنند چون روز سه شنبه را روز نحس می دانند.
۳۶٫ برخی مردم بلوچ عقیده دارند اگر زن حامله، جنازه را در حال حمل ببیند یا چشمش به مرده بیفتد فرزندی که در شکم دارد شور چشم می شود و بنابراین زن حامله رااز دیدن جنازه منع می کنند و کسی که از مراسم تشییع جنازه و دفن و کفن مرده برگشته حق ندارد به خانه ای که تازه در آن طفلی متولد شده است قدم بگذارد زیرا عقیده دارند که طفل تازه متولد شده، خواهد مرد.
۳۷٫ بعضی از آنان عقیده دارند زن و شوهری که با هم ناسازگاری دارند کسی درباره آنان جادو کرده است لذا از دعانویس آب باطل کردن سحر و جادو می گیرند این آب عبارت از یک لیوان یا کاسه آبی است که دعا نویس دعا خوانده و در آن فوت کرده است.
۳۸٫ پخش کردن نخود مشکل گشا
۳۹٫ گرو برداشتن برای گرفتن حاجت از زیارتگاه ها
۴۰٫ پخش بسته های نُقل و حنا و یک تکه کاغذ که روی آن آداب خاصی برای گرفتن حاجت نوشته شده مانند نوشته زیر:
(شب چهارشنبه بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز به نیت امام زمان (عج) بخوانید بعد از نماز یک دانه از آن نقل ها را بخورید و حنا را درست کرده به نقطه ای از بدن خود بمالید تا رنگ بگیرد و بعد ۱۴ بسته از این نقل و حنا را درست کرده و در مسجد و زیارتگاه ها پخش کنید تا حاجت شما برآورده شود.)
۴۱٫ عقیده به هم زدن دیگ آش نذری برای برآورده شدن حاجت
۴۲٫ تصویرهایی که با اسم و انتساب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام آن هم با آن قیافه های ساختگی که هیچ دلیل معتبر بر تایید این عکس ها در دست نیست.
۴۳٫ طالع بینی و اعتقاد به این که تولد در روزهای مختلف در سرنوشت انسان اثر دارد.
۴۴٫ اعتقاد به این که آب ریختن بر بدن گربه باعث درآوردن دانه های پوستی می شود.
۴۵٫ دور ریختن لباس اموات و استفاده نکردن از آن ها
۴۶٫ دفن میت در روز شنبه اگر همراه با تخم مرغ نباشد اطرافیان او هم می میرند.
۴۷٫ کسی که درب هفت مسجد را در آخر ماه صفر بزند حاجت روا می شود.
۴۸٫ صلوات هنگام روشن شدن چراغ.
۴۹٫ اگر کف دست راستتان بخارد پولی نصیبتان می شود و اگر کف دست چپتان بخارد پول از دست می دهید.
۵۰٫ بلند شدن از رختخواب از سمت چپ باعث بد خلقی در آن روز می شود.
۵۱٫ دیدن یک گربه سیاه در اول روز بدیمن است.
۵۲٫ اگر شخصی خوابی ببیند که دندانش افتاده است یکی از اقوامش خواهد مرد.
۵۳٫ اگر در سطح فنجان تفاله چای شناور بماند نشانه ای از مردن یک غریبه و یا آمدن میهمان است.
۵۴٫ اعتقاد به خوش قدم و بد قدم بودن افراد.
۵۵٫ بخت گشایی دختران به وسیله رمّالها.
۵۶٫ چله نشینی در مسجد جمکران برای دیدن امام زمان (عج).