سقاخانه
سقاخانه به فضاهای کوچکی در معابر عمومی گفته می شد که ایرانیان برای آب دادن به رهگذران به انگیزۀ کسب ثواب می ساختند.
همچنین به مکانی گفته می شود که در آن برای تشنگان آب ذخیره میکنند و برخی نیز آن محل را متبرک می دانند.
سقاخانه درمعماری سنتی ایرانی، به فضاهای کوچکی درمعابر عمومی اطلاق می شدکه اهالی وکسبه برای آب دادن به رهگذران تشنه درست می کردند.
سقاخانه ها معمولا ظروف سنگی بزرگی بودند که آب آشامیدنی درآن ها ریخته می شد وباپیاله هایی با زنجیر به آن ها بسته می شد.
سقاخانه درابتدا بیشترجنبه ی خدماتی داشتند وبانیان آن ها بیشتر به منظورثواب بردن، اقدام به ساخت ونگهداری ان ها می کردند.
برخی سقاخانه ها دائمی بودندوبرخی دیگر درزمان های خاص بویژه به هنگام عزاداری محرم برپا می شدند.
برای آگاهی دادن به رهگذران درشب ،شمع هایی دراطراف سقاخانه ها تعبیه وروشن می شد که بعدها جنبه ای مذهبی پیدا کرد وکسانی که نذر ونیازی داشتند هرشب جمعه شمع هایی رادر سقاخانه ها روشن می کردند…
درکرمان زمین نیزطبق رسمی دیرینه سقاخانه هایی توسط برخی مردم بعنوان وقف درمسیرهایی تعبیه می شدجهت سیرآب نمودن عابرانی تشنه لب.
سقاخانه ی اسمال طلایی” یکی از مهمترین ومعروفترین اماکن مذهبی ایران زمین است که درخاک مشهدمقدس ودرجواربارگاه علی بن موسی الرضا علیه السلام وجوددارد
این سقاخانه مرکز پیوند شیفتگان و عشاقیست که باپای جان به سوی یارروانه می شوندوبراین باورندکه تشنگی وخستگی این راه سخت ودشوار تنها با نوشیدن یک جرعه ازاین آب متبرک وخوشگوار برطرف می شود.
اشعاری که بعنوان وقف بر روی برخی سقاخانه ها حک ودرزیرآن نام اهداکننده یاواقف نگاشته می شود
((آبی بنوش وتشنه لبان رایادکن
لعنت حق بر یزیدویزیدیان کن!))
آب به آب رسوندن
حکایت از ساختن آب انبارهایست که درگذشته بدلیل عدم دسترسی به آب آشامیدنی جهت مسافران ورهگذرانی که درمسیرسفرودربین راههای مواصلاتی تعبیه می شد.
وازمسیراول تامسیربعدی مسافر اطمینان خاطرداشت که درفواصل راه با کم آبی یا بی آبی روبرونخواهدشد.
آبی بنوش ولعنت حق بریزیدکن!
جان را فدای مرقد شاه شهیدکن
ضرب المثل آبی بدست کسی داده بود
وقتی بزبان جاری میشودکه کسی ازخطراتی نجات یافته باشد.
آبی نمیبینه اگرنه شناگرقابلیه
فلانی آب اَ گُجِ مُشتش نمیچکه
(کنایه ازخساست)
آب ازسرچشمه گل آلوداست