نژاد مردم کرمان
پیشینه تاریخی
قبل از مهاجرت آریائی ها به ایران، تمدن های متعددی توسط مردمان بومی به وجود آمده بود که به عنوان نمونه تمدن بزرگ «اَرَت» درکناره های حاصلخیز هلیل رود قسمتی از جنوب کرمان بود، این تمدن اکنون با نام شهر «دقیانوس یا جیرفت»،تمام فرضیه ها و نظریات کارشناسان، صاحب نظران تاریخ و باستان شناسان رادرباره ی خاستگاه اولین تمدن های جهان دگرگون کرده و بعید نیست ایالت باستانی «کارمانیا یا همان کرمان امروزی» به عنوان اولین جایگاه پیدایش تمدن در جهان باستان شناخته شود.از لحاظ تاریخی سابقه سكونت و استقرار انسان در منطقه كرمان به هزاره چهارم قبل از میلاد می رسد. این منطقه یكی از قدیمی ترین نواحی ایران به شمار می رود.
نام كرمان در دوره های قبل از اسلام، «بوتیا» و «كارامانیا» بوده است. البته برخی بر این عقیده اند كه كرمان دگرگون شده كلمه «كریمان» است و عده ای نیزآن را مشتق از «كارمانیا» قدیم به معنی «جایگاه دلاوری و نبرد» ذکر می کنند. در حالی که مورخان عرب و یهود، كرمانرا فرزند «هیتال یا هپتال» از نبیره های نوح می دانند، هرودوت از شش طایفه شهری و روستا نشین و چهار طایفه چادر نشین نام می برد كه این شش طایفه شهری شامل: مرفیان، ماسپیان،پانتالیان،دروسیان،گرمانیان هستند. مركز كرمان را در قدیم «گواشیر» و «بردشیر» می خواندند. «گواشیر» در اصل «كوره اردشیر» یعنی « شهر اردشیر» بوده که به تدریج «گواشیر» شده است و نام آن در کتیبه بیستون به صورت « یوتیه » ذکر شده است. آنچه مسلم است؛ نام کرمان از نام یکی از ده شاخه اصلی پارسی ها گرفته شده است که در پی مهاجرت به قسمت جنوب ایران آمدند. شاخههای اصلی پارسی ها عبارت بودند از: پاسارگادی، مارافی، کرمانی، ماسپی،پانتیالی، دروسی، دایی، مردی، دروپیکی و ساگارتی.کرمان در زمان هخامنشیان بخش عظیمی از شهر ساتراپی فارس به شمار میرفت و شهرهای چون شیرگان یا همان سیرجان امروزی، تپه یحیی یا بردسیرو بافت امروزی، به اردشیر باستان، گواشیر یا کرمان امروزی، پهره باستان یا فهرج امروزی، ارگ بم، نرماشیر، راین و جیرفت از شهر های قدیمی این سرزمین مدوارهستند.
در پایان حکومت هخامنشیان ایالت کرمان همانند دیگر ایالت ها، مورد تاخت و تاز سپاهیان اسکندر مقدونی قرار گرفت که در پی این تهاجم و توقف دو ماهه ی لشگر اسکندر مقدونی، خسارت های سنگینی بر کرمان و مردمانش وارد آمد.در دوره ساسانیان فرمانروای کرمان، عنوان شاه را به خود اختصاص داد؛ به عنوان نمونه؛ بهرام چهارم در سال ۳۸۸ میلادی، به علت این که در زمان پدرش والی کرمان بود به کرمانشاه یا شاه کرمان معروف بود.در دوره اسلامی از سال ۲۱ تا ۲۵۳ هـ ق، یعنی تصرف این منطقه توسط یعقوب لیث، موسس سلسله صفاریان، همواره مورد هجوم اعراب قرار می گرفت.این سرزمین با روی کار آمدن دولت هایی چون سامانیان، دیلمیان، آل بویه و سلاجقه، جزو مناطق زیر سلطه آنان به شمار می رفت.
در سال ۶۱۹ هـ. ق، هم زمان با حمله چنگیز خان مغول به خراسان، «براق حاجب» از حاکمان خوارزم شاهیان بر کرمان تسلط یافت و به طور رسمی سلسله قراختاییان را تاسیس کرد.بعد از به روی کار آمدن دولت تیمور گورکانی و انقراض حکومت قراختاییان، این منطقه به تصرف وی در آمد ولی بعدها سلسله های قراقویونلو و آق قویونلو به ترتیب کرمان را جزو متصرفات خود در آوردند.در سال ۱۱۳۲ هـ. ق، محمود افغان پس از دو بار لشکرکشی به این سرزمین به منظور تصرف اصفهان توانست ابتدا کرمان و سپس اصفهان را زیر سلطه خود در آورد.پس از شکست اشرف افغان توسط نادر شاه افشار و خلع شاه طهماسب دوم از سلطنت، کرمان نیز به تصرف نادر شاه، موسس سلسله افشاریه در آمد.
در پی کشته شدن نادر شاه، در سال ۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هـ. ق، کریم خان زند توانست بعد از سرکوب مخالفان خود، خدا مراد زند را با سپاهی به کرمان فرستادو این سردار هم توانست بدون هیچ گونه مانعی کرمان را متصرف شد.در سال ۱۲۰۹ هـ. ق، ماجرای پناهنده شدن لطفعلی خان زند به کرمان، حمله آقامحمدخان وفاجعه قتل و نیز کورکردن عده ی زیادی ازمردم کرمان،فرار لطفعلی خان به بم و کور کردن او از اوراق سیاه این عصر محسوب می شود. هرچند که پس از او حاکمانی چون محمداسماعیل خان نوری، پسرش و نیزابراهیم خان ظهرالدوله کوشیدند تا با اقدامات عمرانی خود این خاطرات دردناک را به فراموشی سپارند و مورد قبول مردم این منطقه قرار گیرند. ولی این خاطرات همچنان جزو وقایع دردناک تاریخ باقی ماند.
اقوام و زبان
مردم استان کرمان همانند مردمان سایر مناطق مرکزی ایران از نژاد آریایی و فارس هستند. اما در قرن های گذشته اقوام مختلفی به ویژه از اقوام و عشایر ترک آسیای میانه و مغول، این منطقه را به عنوان محل سکونت خود انتخاب کردند. غیر از اقوام ترک و مغول گروهی از عشایر لر،لک و طوایفی از قوم بلوچ به این سرزمین مهاجرت کردند. ساکنین کرمان بیشتر به زبان فارسی که همان فارسی دری است گفتگو می کنند ولی با توجه به مهاجرت اقوام مختلف از طوایف لر، ترک و مغول، تنوع زیادی در لهجه و گویش محلی در شهرستان های این استان به صورت متفاوت ومتنوعی به چشم می خورد. ولی با این وجود غلبه اصلی با گویش فارسی و لهجه کرمانی است به طوری که امروزه گفتگو با گویش های لری و ترکی بسیار کم رواج دارد.
قوم بارز. تاریخ این قوم به پیش از اسلام میرسد و نام آن از دوره ساسانیان در متون ضبط شده است.
۱ – پیشینه تاریخی قوم بارز
نخستین بار نام بارجان (یا بارزان) در کارنامه اردشیر بابکان آمده است. اردشیر، پس از کشتن کِرم در کرمان، دوباره به جنگ بارزان (اهالی بارزان) میرود به نوشته طبری، خسرو اول (انوشروان) اهل بارز را به گناه طغیانی که کرده بودند بسختی سرکوب کرد . ظاهراً در جبال بارز علاوه بر قوم بارز اقوام دیگری نیز مانند کوفچ زندگی میکردهاند. به نوشته اصطخری، در قرن چهارم بلوچها و بارزها غیر از فارسی به زبان دیگری هم تکلّم میکردهاند.مردم جبال بارز، که در تاریخ به قبایل کوفچ (در تداول امروزی: کوچ) معروف بودهاند، در همین منطقه با شاهان آل بویه به نبرد پرداختهاند. هنگامی که معزالدوله (پس از ۳۳۶) کرمان را تصرّف کرد به جنگ کوفچان (کوفچها) به جیرفت رفت.کوفچها معزالدوله را در فارد (دهستان دلفارد، در ناحیه ساردویه، نزدیک منطقه جبال بارزی کنونی) شکست دادند.به نوشته مقدسی، کوههای بارز پردرخت و آباد، و رفتن به آنجا دشوار بوده است، و در آن معادن نقره و آهن یافت میشده است.
۲ – احادیث درباره قوم بارز
در ۵۴۴، ابن اثیر نیز درباره بارز (یا بازر) دو حدیث از حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم نقل کرده است.یکی حدیثی است به روایت ابوهریره که رسول خدا فرمود: «قیامت به پا نشود تا آنگاه که به جنگ قومی برخیزید که کفش مویین به پا دارند.اینان قوم بارزند». ابن اثیر میافزاید که بازر نام ناحیهای کوهستانی نزدیک کرمان است و این قوم را، که بنا به برخی روایات از کردان هستند،به مناسبت همین محل بارز گفتهاند. دیگر حدیثی است از کتاب بخاری به نقل از ابوهریره که گفت: از رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله وسلّم شنیدم که فرمود: «پیش از قیامت به جنگ با قومی برخواهید خاست که کفش آنان مویین است و این همان بارز است». به نظر سفیان، آنان همین قوم بارزند.
۳ – چادرنشینان جبال بارز به شش طایفه بزرگ تقسیم میشوند
امروز در استان کرمان طایفه جبال بارزی زندگی میکنند. جمعیت کوچنده (چادرنشین) آنان طبق سرشماری ۱۳۶۶، ۸۴۰، ۱۳ تن (۴۷۵، ۲ خانوار) بوده است. ییلاق آن طوایف در شهرستانهای جیرفت، مَشیز (بردسیر)، بم، کهنوج، بافت، و قشلاقشان در شهرستانهای جیرفت، بافت، کهنوج، و بم است و گروههایی از آنان نیز در بخش جبال بارز و نواحی دیگر ساکن شدهاند.چادرنشینان جبال بارز به شش طایفه بزرگ، و هر طایفه به چند تیره و هر تیره به چند حشم تقسیم میشوند.
طوایف آن بترتیب عبارتاند: ۱) امجزی با ۶۰۱ خانوار در شهرستان جیرفت؛ ۲) جبال بارزی خانکی با ۸۴ خانوار در شهرستانهای بافت و کهنوج و مشیز؛ ۳)جُرجَندی (گُردگَندی) با ۸۴۹ خانوار در شهرستانهای بافت و بم و جیرفت و کهنوج؛ ۴) گاوکانی با ۴۶۱ خانوار در شهرستان جیرفت؛۵) مسکونی با ۳۶۷ خانوار در شهرستانهای بم و جیرفت؛ ۶) منظری توکلی با ۱۱۳ خانوار در شهرستانهای بافت و جیرفت و کهنوج.
۴ – شغل قوم بارز
عشایر کوچنده جبال بارز عمدتاً به گوسفندداری و گاوداری و پرورش شتر اشتغال دارند و شغل عمده ساکنان نیز زراعت است.وزیری کرمانی در کتاب خود (تألیف: ۱۲۹۱) جمعیت قبیله جبال بارزی را بالغ بر ۵۰۰، ۱ خانوار ذکر میکند که اغلب در چادرها و بعضی هم در کپرها زندگی میکردند.