شیوه ی طبخ نان در فرهنگ کرمان
اصولآ درگذشته محل نگهداری نان ها “خم نونی” بود که عبارت بودازیک خم نسبتآ بزرگ سفالی که دراندازه های مختلف ساخته میشد،بدین جهت که جنس آن طوری بودکه ازفاسدشدن نان دردرازمدت جلوگیری می کرد.وازآنجاکه کدبانوان باسلیقه وهنرمندکرمانی درطبخ نان محلی یا ” خونگی” مهارت خاصی داشتند لذانان مصرفی خویش راتهیه وبمدت زمان طولانی دراین خم نگهداری می نمودند.درگذشته درهرمنزل کرمانی محلی بنام مطبخ وجودداشت که درآن تنوری جهت طبخ نان تعبیه شده بود واصولآ هرهفته این تنورآتشش براه بودوبوی نان تازه شامه ی هررهگذری رامینواخت،وبدیهیست که درکنارچنین نان تنوری خوشمزه ای بانوان کرمانی خصوصآ باآتش حاصله یاخلواره بفکرطبخ آبگوشتی نیز می افتادندکه درکرمان به ” آبگوشت زیرخلی” معروف بود….ضمنآ یادآورشوم بانوان کرمانی درطبخ انواع نان های محلی مهارت خاصی داشتند،نان هایی مانند نان بربری “نان خشکه” “نان کپو”،نان “کرنو” که بیشتردرتنورهای مخصوص طبخ می شد.نان شیری ،نان روغنی ، کپوی روغنی، نان روغن جوشی، انواع کماچ ها،مانندکماچ سهن،کماچ آبی،وخلاصه نوعی نان بنام “پدوفته”
نونِتِ بزار تو اَفتو
خودت بشین به سایه
کنایه از تدبیرودرایت درامورزندگی
نون ارزن همه جا
نونِ گندم جابجا
کنایه از اینکه:ارزش هرکاری درانجام بموقع ان است
هرکس نخوره نونَم
آسوده شود جونم
کنایه از چشم تنگی
فلانی نونِشِه هَنو گربه کوری ام ندیده
کنایه ازخساست وبخیل بود
یه نونی بایدبخوریم یه نونی ام بدیم تصدق سری
کنایه از موقعیت ها خوب زندگی
نونی بدست کسی دادن
کنایه ازکسانی است که ازمهلکه ای نجات پیدامیکنندوخطاب به آنان می گویند…نونی بدست کسی داده بودی که نجات یافتی…!وبمعنای خیررسانی است
نــونِه کِه بندِ جونِه
فلانی نون خودشِه میخوره…. چرخو،ورمیرزفتح اله می ریسه…
کنایه اززحمات بی نتیجه
کرمانی هادروصف مهمان دوستی وخوش آمدگویی اما بوقت تنگدستی چنین گویند….
مِمونِ منی دوسِت می دارم.
سُفرَم گِلِ میخه…نون ندارم…!
نونِ خُشْ ،وَرْ اُ بکَش
منت دوغ ،گُو..مَکَش…!
عزیزو،نون کَکینی حرومه.
تِکِ چا میروی عمرت تِمومه…!
کهکین:چاه کن،حفارچاه
یِ سال بخور،نون تِرِه. صدسال بخور،گوشتِ بَرِه.
کنایه ازصرفه جویی