نگاهی به زبان و گویش کرمانی
زبان ها و لهجه های ایرانی گنجینه هایی هستند که همچون بستر رودخانه ها،
رسوبات فرهنگی قرن های تاریخ را در خود دارند.هرلایه از این رسوبات نشانی از
یک مرحله تاریخی و فرهنگی این سرزمین کهنسال است. زبان، لهجه و گویش،
شاخص فرهنگ، نشانه تدبیر و فکرت نیاکان هر جامعه و ردپای تاریخ هر دیار به
شمار میرود
مهمترین هدف بررسی گویش محلی در شهر کرمان میباشد.
نتیجه میشود که علاقمندان به آثار تاریخی باید این را به خاطر بسپارند و
بدانند اصل و ریشه زندگیمان از چه گویش و لهجه ای سرچشمه گرفته است
و باید برای حفظ این آثار فرهنگی، تاریخی هرکس را به هرگونه که ممکن باشد
تشویق کرد به آنچه را که میدانند و میتوانند .
…
کلیدواژه ها:
زبان ، گویش ، لهجه ، کرمان
اصطلاح کرمانی |
معنی فارسی |
اصطلاح کرمانی |
معنی فارسی |
آب داغو |
گونه ای غذا |
اولنگون |
آویزان |
اوشا |
طویله حیوان |
اوسار |
افسار |
اِسپریچو
|
پرستو |
اَلو گرفتن |
آتش گرفتن |
اَ پشتی یا اَ بالایی |
طرفداری |
اوشین |
چنگک ( ابزار کشاورزی) |
جوغن |
هاون |
جُریدن |
حرکت کردن |
جكیدن
|
پریدن |
جلغوز |
سبک و خود نما |
جغزو
|
پیه و چربی سرخ شده |
توره |
شغال |
توِه
|
ماهیتابه |
تنا خارو |
طحال گوسفند |
ترمه |
شال، بی عرضه |
ته گاه |
سکوی خانه |
تژ |
جوانه |
تاله |
ساقه های هندوانه و خربزه و مانند آنها |
تُمبیدن |
فرو ریختن |
تر تر کردن |
خنده ی آهسته |
تكا پكا |
تکاپو، تنگنا |
تیل |
غلیظ |
تک پرک |
تیکه تیکه |
پزگو |
دمل کوچک که بر دست و صورت پیدا می شود |
تلنگو انگور
|
خوشه ی کوچکی از انگور |
ترشاله |
زرد آلو خشک |
تشله |
تیله |
پوت |
پوک، خالی |
پُدوم |
بسته شدن |
پِرقید |
ترکید، بیرون آمد |
پُت ریزه
|
ریختن مو |
پنا پستو |
مخفی گاه |
پسین |
عصر |
پَركُت |
نرم شدن، خرد شدن |
تریشه |
بخش بریده شده کوچکی از کاغذ یا پارچه |
تِرپوندن |
تاختن اسب والاغ |
پَرتو |
پرتاب کردن |
پَرّاكی |
پرنده ای که قادر به پریدن می باشد |
پِفتال
|
تفاله چای |
پاطاقو |
قلاب گرفتن |
پَق
|
پهن |
پُت |
مو |
پُلشیده
|
سوختن مو و پشم |
پلاخون |
خون بسته ای که روی زخمهای سطحی پدید می آید |
بوک بردن
|
بهت زده شدن |
|